پس از سه سال در زندان ، یک مرد میانسال غیر منطقی خوش بینانه به محله راکد خود باز می گردد تا دوست دختر خود را به دست آورد و فقط متوجه شود که او و خانواده اش آنچه را که همیشه می خواستند انجام دهند انجام داده اند-فراموش کنید که او وجود دارد.